دهه هفتادی است، مانند خود «قاسمآباد» که در اوایل این دهه از دل چند روستای قدیمی به عنوان یک منطقه جدید شهری متولد شد. آنها یک خانواده چهار نفره بودند شبیه به خیلی از خانوادههای ساکن در این منطقه: پدر و مادر فرهنگی که صبح ساعت7 از خانه بیرون میزدند تا به سرویس برسند و 2فرزند درسخوان و سر به راه که قرار بود طبق آنچه در انشاهای مدرسهشان مینوشتند دکتر و مهندس شوند؛ مثل خانواده آقای هاشمی در کتابهای درسی آن وقتها، که هر حرفی را با فکر میزدند و برای هرکارشان برنامهریزی داشتند. مثل همانهایی که تفریح میهمانیهاشان «یک دست شطرنج بازی کردن» بود. تفریح فکری آن وقتهای خانواده آقای شمسآبادی، حالا همه زندگی شهریار شمسآبادی را تشکیل داده است. او حالا جوان بیست و نه ساله لاغراندامی است که با عنوان مقام نخست مسابقات شطرنج بیماران خاص خراسانرضوی پا به دفتر شهرآرا محله گذاشته است.
مسابقاتی که 19 بهمن امسال به مناسبت گرامیداشت دههفجر در محل هیئت شطرنج خراسان رضوی و با حمایت انجمن شطرنج بیماران خاص خراسان رضوی با سرداوری داور بینالمللی، رضا پاشانجاتی، برگزار شد. بیماری خاص شهریار «دیابت» یا همان مرض قند است که حالا انگار جزئی از زندگی آدمهای ساکن در مناطق شهری شده و شهریار با ورزش کردن سعی کرده است آن را مغلوب کند. او غیر از شطرنج، پای ثابت مسابقات مچاندازی و پرسسینه هم هست و عنوانهای زیادی نیز در این رشتهها به دست آورده است.
پدر و مادرش سالهاست بازنشسته شدهاند. تنها یک برادر بزرگتر از خودش دارد که الگوی زندگیاش در مسیر تحصیلی و شغلی است و هنوز هم بهترین راهنماییها را از او میگیرد. پنج ساله بود که هنگام بازی پدر و برادرش متوجه علاقهاش به شطرنج شد. از همانجا هر بار کسی دور و برش شطرنج بازی میکرد، با همه هوش و حواس حرکت مهرهها را به نظاره مینشست. بعد خیلی زود دست به بازی میشد و در همان چند حرکت ابتدا، بازی را به نفع خودش به پایان میبرد. دوران ابتدایی همیشه معدلش 20 بود و با نمره دیگری آشنایی نداشت. به همین دلیل سالی چند بار جایزه میگرفت. از زنگهای ورزش مدرسه میگوید که معلم ورزش مشغول روزنامه خواندن میشد و تمام وقت بچهها به بازی کردن با توپ فوتبال و دویدن از این طرف زمین بازی به آن طرف سپری میشد و هیچ خبری از آموزش و استعدادیابی نبود. با این حال مسابقات ورزشی که مدرسهاش در دوران راهنمایی در برخی رشتههای ورزشی همچون پینگپنگ، دوومیدانی، شطرنج و ... برگزار کرد، نقطه شروعی بود برای اینکه شهریار جدیتر به ورزش فکر کند.
او اولین بار در مسابقات دانشآموزی طعم پیروزی مقابل حریف شطرنج را چشید و راهی مرحله بعد شد تا به این ترتیب اولین مقامی که بهدست میآورد، هفتمی ناحیه 7 آموزش و پرورش باشد؛ اما در همه این سالها جز مقطع کوتاهی در دوران راهنمایی که خانوادهاش، او را به کلاس شطرنج فرستاده بودند، هیچ وقت فرصتی برایش فراهم نشد که بهصورت حرفهای و زیر نظر مربی آموزش ببیند. هرچند که این موضوع دلیلی بر نیاموختن او نبود. او یاد گرفتن را به صورت شخصی آغاز کرد و سعی کرد به اطلاعاتش درباره شطرنج بیفزاید. «شهریار» میگوید: «فرقی نمیکند چه ورزشی را پیگیری میکنید، میخواهد فوتبال باشد یا شطرنج، اگر بخواهید حرفهای کار کنید باید همه وقت و زندگیتان را روی آن بگذارید.» او به موفقیت اخیر علیرضا فیروزجا، نابغه هفده ساله ایرانی شطرنج جهان، اشاره میکند و میگوید: «فیروزجا موفق شد در دور آخر سوپرتورنمنت حضوری شطرنج در کشور نروژ به پیروزی برسد و بهعنوان نایب قهرمان این مسابقات، جایزه ۳۹ هزار دلاری را از آن خود کند؛ اما مگر چند درصد از کسانی که حرفهای شطرنج بازی میکنند به این مرتبه و شانس میرسند؟ نمونه دیگر که اتفاقا مشهدی هم هست، مسعود مصدقپور است که حتی رشته تحصیلیاش هم شطرنج است و اکنون استاد بزرگ و عضو تیم ملی شطرنج کشور است و در رده هشتم شطرنجبازان ایران قرار دارد.»
همین ترسها و نگرانیها درباره آینده به علاوه نداشتن حامی مانع از شکوفایی استعداد شهریار شمسآبادی در سطوح بالاتر مسابقات شد تا اینکه به دانشگاه راه یافت. در دانشگاه بیشتر اوقات فراغت شهریار به بازی شطرنج در کتابخانه دانشگاه میگذشت. در همین دوران بود که تصمیم گرفت بار دیگر با شرکت در مسابقات دانشجویی به علاقه دیرینهاش بها بدهد. در مسابقات دانشجویی استان در سال 90 شرکت کرد و با تیم دانشگاه سجاد به عنوان چهارمی مسابقات رسید.
شهریار بعد از گرفتن مدرک کامپیوتر گرایش سختافزار در سال 94 راهی خدمت سربازی شد. پس از آن بار دیگر کنکور شرکت کرد و اینبار در رشته حقوق پذیرفته شد تا مشغول تحصیل در رشته موردعلاقهاش شود. خودش درباره این تغییر رویه میگوید: رشته کامپیوتر را به اجبار انتخاب کرده بودم و علاقهای به آن نداشتم؛ اما از آنجاکه که برادرم حقوق خوانده بود و کاربرد آن را در زندگی میدیدم، مصمم شدم با پایان خدمت سربازی این رشته را بخوانم تا بتوانم در آینده از آن امرارمعاش کنم. اگر به عقب برگردم زودتر به سراغ رشته حقوق میروم و تمام تمرکزم را روی موادقانونی و مصادیق آنها میگذارم. از برخی رشتهها مانند حقوق و روانشناسی اگر هیچ درآمدی هم نتوانی کسب کنی، دستکم برای روابط روزمره و زندگی خصوصی آدم مفید و تأثیرگذار هستند. شطرنج هم همین طور است. شاید بعضیها با خودشان فکر کنند شطرنج ورزش نیست؛ اما شطرنج بیشتر از همه ذهن و مغز آدم را پرورش میدهد. کوچکترین حرکت مهرهها در بازی شطرنج باید با فکر و برنامهریزی باشد. چون با هرحرکت باید منتظر عواقب آن هم بود. مهمترین چیزی که شطرنج به آدم یاد میدهد قدرت تحلیل آینده است.»
این ورزشکار جوان در جریان آزمایشهای دوران خدمت سربازی متوجه میشود به دیابت نوع 2 مبتلا شده است که علت آن را عادات بد غذایی و مصرف بیرویه نوشابه بازگو میکند. میگوید: «مغازه ساندویچی داشتم و بیشتر اوقات فستفود و نوشابه میخوردم؛ اما از همان ابتدا با ورزش و ترک عادت غذایی به انسولین نیاز پیدا نکردم و خدا را شکر بیماری را تا این لحظه کنترل کردهام و خوشبختانه عارضهای برایم ایجاد نشده است».
شطرنج با افزایش قدرت تمرکز به او در مبارزه با بیماریاش خیلی کمک کرده است. میگوید: «در نقطهای از زندگی ناگهان دچار چالش جدی میشویم. اگر ضعیف برخورد کنیم و کوتاه بیاییم، حریف خیلی راحت شکستمان میدهد تا ما را از گردونه زندگی خارج کند. چه بسیار بیماران سرطانیای را در این سالها دیدهایم که به دردهای لاعلاج و شکننده مبتلا شدهاند؛ اما با امید و صبوری به شکست بیماری و نجات جان خود موفق شدهاند.»
اعتقادش بر این است که دولت بهجای هزینههای چندصدمیلیاردی برای درمان بیماران، اگر در حوزه ورزش و افزایش امکان تحرک افراد سرمایهگذاری میکرد، علاوه بر اینکه هزینهها بهطور فاحشی کاهش مییافت، نتایج بهدست آمده از آن هم بهتر و قطعیتر بود. میگوید: «در واقع روی انسان سالم هزینه میشد نه اینکه بگذاریم افراد به هزار و یک درد و بیماری مبتلا شوند و آنوقت برای روپا کردنش هزینه و تلاش کنیم! اینکه میگویند اگر وقتی برای ورزش ندارید، حتما وقتی برای بیماری خواهید داشت و پیشگیری بهتر از درمان است، واقعیتی است که متأسفانه توجهی به آن نمیشود. در حالی که کشورهای پیشرفته اهمیت فراوانی به آن میدهند. همین توجهها موجب شده است از سویی سرانه درمان در این کشورها پایین باشد و از آن طرف شمار مدالهایی که در میدانهای بزرگ ورزشی همچون جام جهانی و المپیک بهدست میآورند، بالا باشد. چون برای ورزش از پایه برنامهریزی و سرمایهگذاری میکنند و مبنایشان استعدادیابی است نه استعدادسوزی! نمونه عینی آن کشور چین است که حتی اگر استعدادی هم نداشته باشند، با تمرین و تکرار آن را به وجود میآورند و به این ترتیب رشد همه جانبه را تجربه میکنند.»
تغییر رشته از مهندسی سختافزار کامپیوتر به حقوق، ذهن شهریار را به شطرنج نزدیکتر کرد. او با قدرت تحلیل و پردازشی که از شطرنج یاد گرفته بود وارد دنیای مادههای قانونی و تفاسیر و تعابیر مختلف از آنها شد. میگوید: «وقتی وارد دنیای مادههای قانونی میشوی، با قوانین نوشته شده بسیاری مواجه میشوی که به دلایل مختلف اجرایی نمیشوند. در مقابل نیز قوانینی هستند که نانوشتهاند؛ اما بهطور سلیقهای اجرا میشوند.» با وجود همه فراز و نشیبها، علاقه شمسآبادی به شطرنج کور نشد. او این بار در سال 96 به عنوان دانشجوی حقوق در مسابقات کشوری شطرنج شرکت کرد و به مقام دهمی دست یافت. جایگاهی که 2سال بعد 4 پله آن را ارتقا داد و به عنوان ششمی مسابقات رسید. او یکماه پیش نیز در مسابقات شطرنج بیماران خاص خراسانرضوی شرکت کرد و پس از انجام 5 بازی و شکست حریفان، مقام نخست استانی را بهدست آورد.
او به قدرت افزایش تمرکز این رشته ورزشی اشاره میکند و میگوید: شطرنج موجب رشد مغز و پرورش ذهن میشود و روی دیگر ارکان زندگی از جمله درس و تحصیل تأثیر مستقیم دارد. زیرا هر چه قدرت تمرکز ذهن افزایش یابد، بهتر و قویتر میتوان درباره مسائل مختلف زندگی فکر و برنامهریزی کرد.
او میگوید: «شطرنجبازان ویژگیهای اخلاقی منحصر بهفردی دارند که آنها را نسبت به دیگران متمایز میکند؛ از جمله اینکه صبورتر و آیندهنگرتر هستند، زیرا عرف بازی شطرنج این است که فرد باید دستکم 10 حرکت بعدی حریف را پیشبینی و بر اساس آن مهرهها را جابهجا کند. همین مسئله موجب میشود قدرت تصمیمگیری، واکنش بهموقع و دفاع مناسب در او تقویت شود.»
شهریار ادامه میدهد: «این مثال رایج در عرف که میگویند «زندگی همانند بازی شطرنج است.» به حقیقت نزدیک است. هرچه بیشتر مهرهها را بشناسی و موقعیتها را بهتر درک کنی، کمتر فرصتها را از دست میدهی. تنها کافی است تمرکز بیشتری روی حریف داشته باشی. آنوقت است که بیبرو برگرد، برد با تو خواهد بود، اما در مقابل نیز وقتی آگاهانه وارد محیط مهرهای میشوی مورد هدف قرار میگیری و حذف میشوی. در زندگی هم باید مواظب باشی به قلمرو کسی بدون آگاهی وارد نشوی.»
آرتور شوپنهاور، نویسنده و فیلسوف معروف آلمانی هم در باب حکمت زندگی تعبیر قشنگی دارد. او میگوید: «زندگی مانند بازی شطرنج است. ما نقشهای میریزیم؛ اما اجرای آن مشروط به حرکتهایی است که رقیب به دلخواه میکند. این رقیب در زندگی، سرنوشت است!» شهریار تعبیر شوپنهاور را اینگونه روایت میکند: «سرنوشت یک بازی است. در این بازی حریف بسته به قدرت و زیرکیاش تغییر میکند. اگر به پُست حریف قوی بخوری، اولین اشتباه، آخرین اشتباه است و هر کاری هم بکنی تقریبا محال است که بتوانی خود را از معرکه نجات دهی؛ اما در برخی مسابقات حتی اگر اشتباه هم بکنی، ممکن است حریف هم آنقدر قوی نباشد و مرتکب حرکت اشتباه شود. در این شرایط امکان بازگشت به بازی و جبران فرصت از دست رفته هست، اما در برابر حریف قدرتمند اینطور نیست. گاهی حرکت اشتباه یک پیاده میتواند روند بازی را کامل تغییر دهد و به شکست آدم منجر شود. به همین دلیل در مسابقات سطح بالا وقتی این اتفاق میافتد و در حد حرکت یک پیاده عقب میافتند، همانجا بازی را واگذار میکنند زیرا میدانند که اشتباه انجام شده دیگر جبران نمیشود.»
این روزها آموزش شطرنج هم باب شده و خیلیها با هدف تقویت مهارت تمرکز و بالابردن سطح هوش، مقصدشان شرکت در این کلاسها شده است تا آنجاکه حاضر هستند مبالغ هنگفتی برای تحقق هدفشان بپردازند. این جوان شطرنجباز ساکن محله لشکر درباره تب و تاب خانوادهها برای سوق دادن فرزندانشان به کلاسهای آموزشی مختلف و رفتن از این مؤسسه به آن مؤسسه، میگوید: «بهنظرم علاقه حرف اول را در هر کار و رشتهای میزند. اینکه بچهها با جبر پدر و مادرها ناگزیر به رفتن در کلاسهای آموزشی بشوند، نتیجهای جز اتلاف وقت و هزینه و خستگی جسم و روح نخواهد داشت. برنامهریزیهای آگاهانه مسیر بهتر و روشنتری را پیش روی بچهها قرار میدهد. برای نمونه اگر خانوادهای دنبال رشد مغزی و افزایش تمرکز فرزندش است، علاوه بر شطرنج، موسیقی هم همان روش را دارد و به تقویت و فعالیت همزمان هر دو نیمکره چپ و راست مغز منجر میشود.»
شهریار شمسآبادی در رشته ورزشی بدنسازی و مچ اندازی هم فعال است. او هر از گاهی برای محک زدن خود در برخی مسابقات شهرستان و استانی شرکت میکند که تاکنون مقامهایی را نیز به دست آورده است. آنطور که روایت میکند از سال 87 و وقتی مشغول تحصیل در مقطع سوم متوسطه بود در یک باشگاه ورزشی در رشته بدنسازی ثبتنام کرد. هنگام تمرین متوجه برگزاری مسابقات استانی در این رشته و مقام آوردن یکی از هموزنهایش شد. همین موضوع جرقه حضورش را در مسابقات بعدی در ذهنش روشن کرد. به این ترتیب سال 89 همزمان با ورودش به دانشگاه در اولین مسابقات «پرس سینه» دانشجویان شرکت کرد و مقام نخست استانی را کسب کرد. بعد از آن در مسابقات شرق کشور که در دانشگاه آزاداسلامی مشهد برگزار شد، شرکت کرد و بر روی سکوی قهرمانی ایستاد. چیزی نگذشت که سال 93، در مسابقات منطقه یک کشوری که در شهر بجنورد برگزار شد نیز شرکت کرد و آنجا هم به مقام نخست مسابقات دست یافت.
نکته مهم درباره فعالیتهای ورزشی و عنوانهای قهرمانی شهریار این است که او در هیچ یک از رشتههای ورزشی مربی نداشته و صفر تا صد تمرین و آمادگی و ثبتنام برای شرکت در مسابقات را خودش به تنهایی برنامهریزی و پیگیری میکرده است. او به همین ترتیب به گرفتن مدرک مربیگری درجه 3 در رشته بدنسازی و پرورش اندام و مدرک داوری در رشته مچاندازی موفق شده است. ورودش به رشته ورزشی «مچاندازی» هم بیماجرا نیست. او که چپ دست هم هست میگوید: «از بچگی دستهای قویای داشتم. با هر کدام از بزرگترها مچ میانداختم، اعتراف میکردند که دستهای شهریار سنگین است. همین موضوع انگیزهای شد که روی حرکتهای مچم تمرین و تمرکز کنم. راهنمایی بودم که حلقههای لاستیکی تقویت مچ گرفتم و مدام فشار میدادم. تاکنون به کسب 3 عنوان دومی در مسابقات شهرستان و یک عنوان دوم استانی (سال 95)در این رشته موفق شدهام.اما آنطور که شمسآبادی روایت میکند، مچاندازی جزو رشتههایی است که بهدلیل فشار بالایی که روی مچ و بازوهای دست میآورد، ممکن است آسیب فراوانی برای ورزشکار در پی داشته باشد، از این رو دیگر آن را ادامه نداده و حتی در حوزه داوری هم ورود نکرده است، زیرا معتقد است یک سوت اشتباه داور احتمال مصدومیت یکی از طرفین بازی را افزایش میدهد و به همین دلیل دوست نداشته ناخواسته نقشی در این اتفاقات داشته باشد.
با وجود همه این تلاشها و استعداد بالقوهای که در وجودش نهفته است، درباره ورزش حرفهای و تکاپوی عنوان قهرمانی در سطوح بالاتر همچنان نظر مساعدی ندارد. میگوید: «وقتی وضعیت اقتصادی خوبی نداشته باشی و شب و روز نگران نان شب و گذران معیشت حداقلی باشی، مدال قهرمانی و لوحهای تقدیر به چه دردت میخورد!؟ اگر بخواهی در یک باشگاه ثبتنام کنی و هزینههای سنگین آن را نداشته باشی، مدال و کاپ قهرمانی بیاوری و نشان دهی، با آن به تو مجوز ورود و فعالیت میدهند!؟ همه جا پول حرف اول را میزند!» این جوان کوشای ساکن قاسمآباد با این حال در حد توان و بضاعت از هیچ تلاشی برای بروز استعدادهای ورزشیاش فروگذار نکرده است. تا آنجاکه در رشته قویترین مردان نیز ورود و در مسابقات استانی شرکت کرده است. خودش در این باره میگوید: «شاید به قواره و هیکلم نگاه کنید، با خودتان بگویید آخر این را چه به «قویترین مردان»! اما واقعیت این است که در فضای مجازی و گروههای ورزشی در حال جستوجو بودم که متوجه برگزاری مسابقات در این رشته ورزشی در سطح خراسان بزرگ(خراسان جنوبی و شمالی و رضوی) شدم که در وزنهای مختلف طراحی شده بود. این در حالی است که قویترین مردان بهطور معمول در دو گروه وزنی +80 و -80 کیلوگرم برگزار میشود. در این مسابقات که کانال پرورش اندام بخشنامه آن را اعلام کرده بود، هم ردهبندی وزنی را بیشتر کرده بودند هم گروههای مختلف سنی و به این ترتیب نوجوانان، جوانان و بزرگسالان جداگانه به رقابت میپرداختند. من در رده 60 کیلوگرم بزرگسال شرکت کردم و به مقام نخست مسابقات دست یافتم.»
او از برخی بیمهریها و بیتوجهیها گله دارد. میگوید: «با وجود افزایش رشتههای ورزشی و دستاوردهایی که جوانان در این مسابقات بهدست میآورند، همچنان فوتبال، والیبال، بسکتبال و ... جزو رشتههایی هستند که هدف سرمایهگذاری دولتها و مسئولان ردههای مختلفاند. انگار کاری به دیگر رشتههای ورزشی و ورزشکارانی که هزینههای تمرین، مربی، خورد و خوراک و لباس و ... را بهطور کامل از جیبشان میدهند، ندارند. برای نمونه در مسابقات قبلی پرورش اندام که شرکت کردم، از هر شرکتکننده، 150 هزار تومان بابت حضور در مسابقات دریافت کردند. دستکم بیش از 220 نفر در این مسابقه ثبتنام کرده بودند. این درحالی است که کمترین نظارتی روی این مسابقات وجود ندارد. در همان مسابقه وقتی به سرویس بهداشتی سالن مسابقات رفتم با انبوهی از سرنگ و قوطیهای پودرهای تقویتی و انرژیزا مواجه شدم که واقعا انگیزهام را برای ادامه شرکت در مسابقه کاهش داد. وقتی از ورزشکار برای حضور در مسابقه پول دریافت میشود کمترین انتظارمان این است که نظارت درستی روی آن بشود. علاوه بر هزینه ثبتنام، هزینههای دیگر همچون ایاب و ذهاب و اسکان و ... هم جزو هزینههای روز مسابقات است که ورزشکار باید خودش آن را تأمین کند. همه این عوامل موجب میشود که خیلی زود دلسرد شوی و با وجود توانایی و علاقهای که داری، دست از تمرین و حضور در مسابقات برداری!